امام به همه فهماند که انسان کامل شدن
علی وار زیستن و تا نزدیکی مرزهای عصمت پیش رفتن افسانه نیست
هنر بزرگ حضرت امام این بود که دیوارهای بین اجتماعات مردم را از بین برد و یک فضای وسیع با دل های آشنا بوجود آورد. امام عزیز با حیات ، ابتکارو تحرک خود که از آن روح بزرگ و دل روشن بر می آید
و همچنین با مرگ پر حادثه و عروج ملکوتی خود به اسلام و انقلاب خدمت کردند.
ناگفته هایی در باره امام خمینی
از نظر اخلاق حضرت امام خمینی بینظیر بودند. شاید حدود 30 تا 25 سال که ایشان با مرحوم زنجانی در جلسات فیضیه شرکت داشتند، همواره پشت سر ایشان حرکت میکردند. حتی یک مرتبه دیده نشد که بر ایشان پیشی بگیرد.
مرحوم آیت الله بهاءالدینی از مشتاقان حضرت امام خمینی(ره) بود و عرفان و عمل ایشان را شیفته و مجذوب حضرت امام خمینی(ره) کرده بود، ایشان در مورد این شخصیت بزرگ قرن و بلکه تاریخ میفرمایند: «بیش از شصت سال امام را میشناختیم.
ایشان از ابتدای امر متعبد بودند. در 50 سال پیش شایع بود که ایشان استاد فلسفهاند. در عین حال میگفتند ما چنین مرد حکیمی که تا این اندازه به مسائل، ائمه(ع) و اوضاع امور وارد باشد سراغ نداریم. بیجهت نیست که چنین توفیقاتی نصیب امام شده است.
بی نظیر در اخلاق
از نظر اخلاق حضرت امام خمینی بینظیر بودند. شاید حدود 30 تا 25 سال که ایشان با مرحوم زنجانی در جلسات فیضیه شرکت داشتند، همواره پشت سر ایشان حرکت میکردند. حتی یک مرتبه دیده نشد که بر ایشان پیشی بگیرد.
این ویژگی اخلاقی را به چشم خود از ایشان دیدهام و همواره این تواضع را به نسبت به اهل علم انجام میدادند.
پیش قدمی در دیدار با مراجع
معمولا در اعیاد، طلاب، فضلاء و عموم مردم به دیدار و زیارت مراجع و علماء میروند. روش امام اینگونه بود که در اعیاد، ابتدا خود به دیدار مراجع میرفتند، بعد در منزل حاضر شده و افراد برای زیارت ایشان مراجعه میکردند.
تقدم مصالح حوزه بر همه مصالح
حضرت امام در تذکرات خود به حوزویان، مصالح حوزه و مصالح طرف مقابل را در نظر میگرفتند. اما بههیچ وجه به مصالح خود نمیاندیشند.
نبودن تشریفات در برنامه زندگی
در برنامه زندگی بنیانگذار جمهوری اسلامی، هیچ تشریفاتی وجود نداشت. حتی تشریفات شاگردی و استادی در سیره امام جایی نداشت و هیچ تفاوت و امتیازی بین خود و شاگردان به صورت عملی، قائل نبودند؛ گاهی دیده میشد که تشکیلات جلسه از سوی شاگردان ایشان اداره می شد و امام با کمال تواضع در آن جلسات شرکت میکردند و این تشریفاتی که بین مردم معمولا وجود دارد(استادی و شاگردی) در برنامه امام بههیچ وجه یافت نمیشد.
تلاش برای مرجعیت واحد
از نظر سیاست و بینش اجتماعی هم که جای حرف نیست. اینکه زعامت و مرجعیت عامه به دست آیت الله بروجردی افتاد تا حدودی مرهون زحمات امام بود.
ایشان صلاح میدیدند که باید مرجعیت در دست یک نفر متمرکز باشد. روی همین اصل در این جهت زیاد کوشیدند. خلاصه اینکه از ابتدای تأسیس حوزه علمیه قم تا کنون، ما برای امام نظیر نیافتیم و هم به خاطر خودسازی و تهذیب ایشان بوده است.
رفاقت دیرینه و قدیمی این دو بزرگوار سبب شده بود ایشان حضرت امام را حاج آقا روح الله و حضرت امام هم در جلسات و محافل دوستانه ایشان را حاج آقا بهاء خطاب نمایند.
شجاعت بی نظیر
از موارد شجاعت حاج آقا روح الله ، مخالفت با کشف حجاب و برخورد با دعوت رضاخانه از علماء به مجلس جشن بود. او قید کرده بود آقایان عمامهها را از سر بردارند و با خانمهای سر برهنه و بیحجاب به مجلس وارد شوند.
بنده در حجره مشغول مطالعه بودم که حاج آقا روح الله وارد و نشست، از من پرسید با این دعوت چه کنیم؟ بنده در فکر بودم که چوابی بدهم. یکبار گفت: «هرگز قبول نخواهیم کرد و مقاومت میکنیم و تا پایان هم مخالفت و مقاومت نمود.»
همه چیز در اختیار من است و من در اختیار خودم نیستم
یادم میآید که در سال 1342 عدهای در مورد مرجعیت نزد بنده آمدند و نظر مرا درباره دو نفر میخواستند عرض کردم فلانی آدم خوبی است اما فقط به درد درس و بحث میخورد ولی حاج آقا روح الله به درد همه کاری میخورد.
حاج آقا روح الله که به قم آمدند به دیدار ایشان رفتم و او را زیارت کردم. هنگامی که برای بازدید بنده به منزل ما تشریف آوردند به ایشان عرض کردم: کار بزرگی کردید و باید تا آخر پای آن بایستید. فرمود: همه چیز در اختیار من است و من در اختیار خودم نیستم.
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: